بایداری تا ظهور
(( ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله کانهم بنیان مرصوص ))
هو الرحمن
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم چون ماهت هزاران درد بر چینم
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم
به داغ و اتشت یارا هزار آجرک میخوانم
غمت بر گو که مژگان
ترت شد داغ سنگینم
شنیدستی که شرق از خاک و خون مناره ها سازند
ببین بر دامنم غربت هزار از اشک رنگینم
شنیدستی که خاکستر ز خون وز اشک بینا شد
تمنا خون ز مژگانت
ستر ای یار دیرینم
چنین خاکستران چون شد به مهماران(میانمار)گذر کردی؟!!!!
بگو یارا غمت واکن بگو با سین پر کینم
همی خواهم که خون گریم ز غربت های دیرینت
ز آتش ضجه هایم بس همین دین و هم آیینم
غم هجران چه سرگردان سحر شد یار و هم پیمان
ز هجرت سور الرحمن سحر شد آه غمگینم
ز هجرت شد کمر خم ناله از بن کش کنم من چون
دمی دیدار رویت بهتر از صد سال انگینم
ز هجرت شد کمر خم شد به حلقه چشم ها واماند
بگو کی اید ان نای انا المهدی به بالینم
غمی گویم دمی گویم
غمم با دوست میخوانم
که این سوگ از پس صد یا هزاران سال میبینم
ز آن روزی که هجرانت عنان سنگین به یارانت
شدست این قصه بر پا بود و از کف خواب
نوشینم
همه روز و همه سال این به گوش شیعه میخوانند
دعای عجل از بهر فرج خواندن شد ایینم
و لیک آه
از جگر نالید و سنگ از بیخ آه ، ای دوست
هزاران فرقه شد امت گذشت این داغ پر چینم
نه تنها امت جد علای کوکب مجلس
هزاران فرقه شد شیعه نظر
ها صد که بر چینم
شب رحلت هم از بستر روم در قصر حور العین
اگر هنگام جان دادن تو باشی شمع بالینم
ببین شاهد به هر صبح و به هر شام از غمت ریزد
همی اشک از بر هجران بیا ای یار دیرینم
ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله کانهم بنیان مرصوص
اللهم عجل لویک مولانا صاحب الزمان
و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدی بین یدیه
فی جمله اولیائه
یا حق
سجاد علی پور-شاهد یعسوب
بیت اول با تصرف و بیت دوم و یکی مانده به اخر عینا از حافظ
همچنین بخوانید
By Ashoora.ir & Night Skin